-
آمده ام...
1388/01/24 23:45
- کودک قفس را بخش کرد/ ق....فس / قفس دو بخش شد / و پرنده آزاد گشت ! 2- نـالـه از درد مکن / آتشی را کـه در آن زیسته ای سـرد مکن /با غمش باز بمان / سرخ رو باش از این عشق و سر افراز بمان . 3- ساکتم و تنها٬ و آرام/ هنوز هم لذتبخش ترین لحظهها خواندن نوشتههاییست که معنایشان را هنوز میدانم . 4 - من که می دانم بین من و تو...
-
[ بدون عنوان ]
1387/09/07 19:19
چقدر تنهایم! چقدر غریبم در این دنیا! همچون کودکی هراسان از تاریکی شب! سرگردانم! بی کسم! چقدر تنهایم! جایی برای گریز نیست! پاهایم خسته از جاده ی بی پایان زندگی به دنبال زمینی ست که در آن حیات خود را بیابد! شانه هایم خسته از بار زندگی به دنبال تکیه گاهی ست که به آن پناه برد! آه! چقدر تنهایم! ذهنم خسته است!!! از گیر و...
-
تنها ماندم
1387/09/07 17:36
تنها ماندم تنها با دل بر جا ماندم چون آهی بر لبها ماندم راز خود به کس نگفتم مهرت را به دل نهفتم با یادت شبی که خفتم چون غنچه سحر شکفتم دل من ز غمت فغان برآرد دل من ز دلت خبر ندارد دل من ز دلت خبر ندارد پس از این مخورم فریب چشمت شرر نگهت اگر گذارد شرر نگهت اگر گذارد وصلت را . ز خدا خواهم از تو لطف و صفا خواهم کز مهرت ....
-
آی دنیا بیزارم ازت
1387/09/07 11:08
آی خدا دلگیرم ازت آی زندگی سیرم ازت از زندگی می میرم و عمرمو می گیرم ازت! این غصه های لعنتی از خنده دورم میکنن این نفسای بی هدف زنده به گورم میکنن چه لحظه های خوبیه، ثانیه های آخره! فرشته ی مردن من، منو از اینجا می بره آی خدا دلگیرم ازت آی زندگی سیرم ازت از زندگی میمیرم و عمرمو می گیرم ازت! چه اعتراف تلخیه، انگار...
-
[ بدون عنوان ]
1387/09/06 12:07
خدا جون یادت نره که من منتظرتم...! چه روزی غریبی امروز زمستونه هوا سوز بدی داره اما هیچ اثری از برف نیست نم نم های غروبه رنگ آسمون به قرمزی می زنه خیلی دلم گرفته از وقتی شبها با گریه می خوابم دیگه وقتی صبح بیدار می شم هیچ شوقی واسه ادامه روز ندارم آره راستش و بخواین از وقتی تمام روزم رو با گریه سر می کنم دیگه هیچ...
-
تنهایی
1387/09/05 16:56
تنهائی را دوست دارم چون بی وفا نیست تنهائی را دوست دارم چون تجربه اش کرده ام تنهائی رادوست دارم چون عشق دروغین درآن نیست تنهائی را دوست دارم چون خدا هم تنهاست تنهائی رادوست دارم چون در خلوت تنهائیم درانتظارخواهم گریست وهیچ کس اشکهایم را نمیبیند...
-
قاصدک
1387/09/04 19:42
قاصد ک غم دارم غم آوارگی و دربدری غم تنهایی و خونین جگری مادر من غمهاست مهد و گهوارهی من ماتمهاست قاصدک وای به من ! همه از خویش مرا میرانند همه دیوانه و دیوانهترم میخوانند مادر من غمهاست مهد و گهوارهی من ماتمهاست قاصدک دریابم ! روحم عصیانزده و طوفانی است آسمان نگهم بارانی است قاصدک غم دارم ! غم به اندازهی...